با سلام خدمت خوانندگان گرامی، بنده یکی از جوانان بیکار و بی هنر کرمانشاهی هستم که در سایه بی مسئولیتی و بی تدبیری مدیران استان کرمانشاه بیکار بودم.
دنبال شغلی بی دردسر و بدون نیاز به مهارت بودم که باتوجه به توانمندی هایم به یک قهوه خانه معرفی شدم.
قلیانسرا شغلی است که این روزها رونق بسیار دارد.
مردان قدیم که در قهوه خانه ها می نشستند و قلیان میکشیدند نفسی چاق داشتند، سرحال بودند و معمولاً افرادی با توانایی های خاص می توانستند در این محافل حضور داشته باشند. اماازآنجا که امروز هر بچه قرتی که آب دماغش را هم نمیتواند بالا بکشد، میآید و در این محافل می نشیند و قلیان می کشد ،نیاز است که قلیان را آماده کشیدن تحویلشان بدهیم. برخی از قهوه خانه ها دستگاه مکنده آوردهاند که قلیان را چاق کند. همین هم باعث شده است که تعدادی از چاق چیها از کار بیکار شوند. قهوهخانهای که من رفته و در آن مشغول به کار شدهام به واسطه اینکه مشتری های خاص دارد و برای کارهای خاصی در آنجا گرد هم میآیند که در بخشهای مختلف و قسمتهای مختلف این ستون نوشته از آنها برایتان می گویم، از این امکانات صنعتی دل خوشی ندارند و می گویند این مکنده ها و این دستگاه ها فقط قلیان را خراب میکند.به همین واسطه من را استخدام کرده اند.
شاید بپرسید و بگویید چه کار می کنی؟ از مشتریها پنهان نیست از شما چرا پنهان باشد من قلیان را که بار می گذارند می آورم در حضور مشتری چند پُک حساب میزنم به کام میاندازم، به کام که افتاد و آماده شد خدمت مشتری میدهم. برای اینکه اطمینان داشته باشد که به صورت کاملا انسانی چاق شده است این کار را در حضور مشتری انجام می دهم و گاهی با آنها نیز هم صحبت می شوم.
حالا چرا مزاحم شما شدم؟ دیدم برخی از صحبتها و گپهایی که با مشتریها داریم شاید به کار شما بیاید و مورد توجه مسئولین استان باشد. به همین خاطر از مدیران نشریه میلکان خواستم جایی برای این ستون باز کنند آنها هم با شرایطی پذیرفتند که بعدا شرایطشان را هم برایتان خواهم گفت.
ارادتمند و دوستدار شما چاقچی