یادداشت
وحید احسانی
منطقاً، تا جزئیات پروژهای مشخص نباشد، نه میتوان با آن مخالف بود و نه موافق، امّا با وجود اینکه جزئیات پروژه تلهکابین طاقبستان (مطالعات فنی، اقتصادی و مکانیابی، مجوز میراث فرهنگی و پیوستهای اجتماعی و زیستمحیطی) در دسترس نیست بهعنوان یک شهروند کرمانشاهی نسبت به آن دید منفی دارم و با آن مخالفم. چرا؟!
۱-نفس اینکه با وجود نقدها، پرسشها و نگرانیهای نخبگان، سمنها و بخشی از جامعه، مطالعات، مجوزها و پیوستهای پروژه منتشر نمیشود یا لااقل در اختیار متخصصان و دانشگاهیان قرار نمیگیرد، حاکی از آن است که مطالعات و پیوستهای قابل دفاعی وجود ندارد.
۲- هر گونه مداخله در طبیعت یا شهر (بهعنوان محل زیست اجتماعی) نیازمند مطالعات دقیق و لحاظکردن جنبههای متعدد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیستمحیطی و غیره است؛ چیزی که ظرفیت و توانمندی آن را بههیچوجه در ساختار تصمیمسازی استان نمیبینم.
حدس میزنم بیشتر خوانندگان با ادّعای بالا موافق باشند، امّا برای کسانی که ممکن است دلایل این ادّعایم را بخواهند، موارد و شواهد زیر را بهشکل خلاصه عرض میکنم:
* با ساختار فشلی مواجهیم که عمدۀ بودجهاش صرف حقوق کارکنان میشود و یکی از محلهای درآمد آن فروش مجوز تخلّف (جریمه اضافهبنا و امثال آن) است؛
* کارنامهای که پیش چشم ماست شامل تغییرات چندبارۀ پروژههای میدان امام حسین (ع) و میدان ۱۵ خرداد (لب آب) بعد از اتمام و افتتاح آنها، وضعیت شهرکهای جدیدی مانند متخصصین، زیباشهر، پردیس و غیره (فاقد انواع فضاهای عمومی لازم) و گل سر سبد همۀ آنها یعنی منوریل/قطار شهری؛
*اینکه درخصوص هدررفتهای هنگفت سرمایه در نتیجه اشتباهات پروژههای قبلی هیچ کس توبیخ نشده و حتّی هیچ توضیح قانعکنندهای هم ارائه نشده است. ساختار تصمیمسازِ غیرپاسخگویی که سنگینی بار مسئولیت تصمیمات خود را احساس نمیکند، نیازی هم نمیبیند برای دقت تصمیماتش خود را به زحمت بیندازد؛
*نواقص و اشکالات عدیدۀ شهر که اگر قرار باشد گام روبهجلویی برداشته شود انتظار میرود از آنها شروع شود؛ شامل: بازگشایی شهربازی، اصلاح آسفالت خیابانها، وضعیت ترافیک، ساماندهی فاضلاب و غیره.
نگارنده در ساختار تصمیمسازی استان هنوز توانایی عبرتگیری از اشتباهات گذشته (بهویژه منوریل) را هم نمیبیند که حتّی بتوانند بر اساس روش منسوخ آزمون و خطا اندک بهبودی داشته باشند.
۳- سابقۀ تخریب آثار تاریخی و فرهنگی: تجربه نشان داده است که برای تصمیمسازان استان، حفظ آثار تاریخی-فرهنگی کمترین اهمّیت و اولویت را داشته است. ساخت و ساز گسترده در حریم طاقبستان، شهرکسازی و ساخت حوزۀ علمیه روی شهر ساسانی-اشکانی و سلجوقی و در شکارگاه خسروپرویز و تپۀ مرادحاصل، ساخت و گسترش انواع جگرکی، کبابی و غیره در پاییندست طاقها که بر اساس عرصه و حریم مصوب سال ۱۳۵۴ حتی غرس اشجار (کاشت درخت) در آن ممنوع بود، بیتوجهی و آسیب جدّی به نمای سنتی و تاریخی خیابان مدرس و مسجد جامع قدیمی شهر، تخریب کامل بیمارستان تاریخی مسیح با مجوز شهرداری و بسیاری موارد دیگر.
این رویۀ نامیمون در مورد تخریب طبیعت و محیط زیست نیز کاملاً صادق بودهاست (شامل خشکشدن بسیاری سرابها و چشمهها)، گویی تصمیمسازان استان فقط آهن و بتن را بهرسمیت میشناسند و آب، خاک، درخت و زیباییهای طبیعت برای آنها هیچ معنا و موضوعیتی ندارد.
طبق رویکرد رایج مسئولان استان طی ادوار گذشته، با هدف بهرهگیری از یک فرصت (اثر باستانی، منظر طبیعی یا غیره) خود آن اثر آسیب میبیند یا حتّی تخریب میشود!
۴-نگرش تجددمآبانه جاری در کشور: دکتر محسن رنانی چند سال پیش طی یادداشتی پیشنهاد کرد که وزارت آموزش و پرورش اصلاح خود را از بازسازی و نظافت سرویسهای بهداشتی مدارس آغاز کند. به نظرم، این نکتۀ بسیار مهم و دقیقی است که از نگرشی صحیح نشأت گرفته است. حاصل نگاه بلندپروازانه و تجددمآبانه این بوده است که اشکالات موجود را ندیدهایم و به جای آن مثلا همه جا فرودگاههایی ساختهایم که ۸۰ درصد آنها توجیه اقتصادی ندارند! اشکالات واقعی ما از جنس و نوعی هستند که مسئولان فخیم ما در شأن خودشان نمیبینند به آنها توجه کنند بلکه شأن مسئولان فقط کلنگزنی پروژههایی دهان پرکن از جنس منوریل، تلهکابین، سد و امثال آن است!
نهایتاً، بهشخصه ترجیح میدهم تا زمانی که ساختار تصمیمسازی استان با استفاده از اشتباهات گذشته نتواند خودش (فرایندهای تصمیمسازی، نظارت، اجرا و غیره) را اصلاح کند، مسئولان استان به صرف ادای صحیح وظایف ساده و اوّلیۀ خود (نظافت، تأمین آب و برق و غیره) اکتفا کنند (اگر میتوانند!) و اصولاً هیچ کار و مداخلۀ جدیدی انجام ندهند. پیشاپیش از بلندپروازی نکردن آنها بسیار سپاسگزارم.