عبدالله مرادی- میلکان
در سالهای دور که مردم ساده تر و بی شیله پیله تر از امروز بودند،گروه هایی به عنوان مامور بهداشت به روستاها مراجعه می کردند.
این افراد برای کنترل بیماری های واگیر و شناسایی کسانی که بیماری های خاص و مزمن داشتند به روستاها مراجعه میرفتند.
همین تیمها در یک مرحله برای سم پاشی مراکز تجمع پشه مالاریا و شناسایی بیماران می رفتند و تیم بعدی برای آن افراد دارو میبردند.
یک روز تیمی از مرکز بهداشت برای سم پاشی و تحقیقات به روستا میروند.
پیرزنی با در دست داشتن کارت سم پاشی خانوار به آنها مراجعه می کند و با ابراز نگرانی از سردردهای گاه و بیگاه درخواست شربتی برای درمانش می کند. با جواب منفی روبرو می شود. می گوید: خو یهی حبهیگ قرص بینهپیم. قرص هم ندارند که به او بدهند عصبانی می شود میگوید: خو هر زریگ خوینم بکنه قیاو شیشهوه.
حالا با شرایطی که برای جامعه به وجود آمده و کرونا شیوع پیدا کرده دولتها وظیفه تامین واکسن و مراقبت از شهروندانشان را دارند.
در برابر مشکلات اقتصادی که برای مردم ایجاد شده کاری نمی کنید، با توجه به واردات قطرهای واکسن هم که صورت میگیرد دهها سال طول خواهد کشید تا فقط گروههای حساس واکسن بزنند، حداقل در کنترل بیماری و شیوع بیشتر تصمیمات عقلائی بگیرید.
چرا باید حتما دست روی دست بگذاریم تا رنگ قرمز کرونا بر جامعه غالب شود بعد به فکر ایجاد محدودیتها و بگیر و ببندها بیفتید؟
چرا در این شرایط که آغاز موج جدید شیوع کرونا است اماکن غیر ضروری مانند: قهوهخانه ها، باشگاهها، روز بازارهای شلوغ و … را محدود تر برگزار نمی کنید؟
چرا همیشه به فکر نوشدارو برای بعد از مرگ سهرابید؟
حالا که همزمان با آغاز موج چهارم، کرونای جهش یافته موسوم به انگلیسی نیز در استان کرمانشاه مشاهده شده است باید به صورت جدی تر با متخلفین عدم رعایت پروتکل ها برخورد شود.
متاسفانه مردم دیگر از زدن ماسک خود داری می کنند و آمار کسانی که ماسک نمی زنند از کسانی که در اماکن عمومی ماسک میزنند بییشتر شده است.
متاسفانه علی رغم شلوغ شدن بازار و تجمع بیشتر مردم در آستانه سال نو شاهدیم که اصناف و بازاریان ماسکهایشان را برداشتهاند و بدون ماسک از مشتریهای خود استقبال می کنند.