عبدالله مرادی- کارشناسی ارشد ارتباطات
در چند دهه اخیر تلویزیون اولین رسانهای شده است که کودکان با آن آشنا می شوند و در معرض آن قرار می گیردند. ۱۱ نوامبر( ۲۰ آذر)به عنوان روز جهانی کودک و تلویزیون نامگذاری شده است.
رابطه کودک و تلویزیون همواره مورد توجه اندیشمندان حوزههای مختلف علوم انسانی بوده است. رسانه ها یکی پس از دیگری ظهور می کند اما موجب عفونت دیگری نمی شود تنها تغییر کوچکی که ایجاد میشود در ظرف است اما کمتر شاهد تغییر محتوا هستیم. تلویزیون کابلی، آنتن، ماهواره، ویدئو، سی دی ، دی وی دی، تلویزیون و شبکه های اینترنتی و اپلیکیشن های موبایل ظرف هایی هستند که تغییر می کنند اما با این تنوع و تغییرات شاهد تغییرات اندکی در محتوایی هستیم که در این ظرف ها ریخته می شود. تلویزیون به عنوان یک رسانه منفعل و سرد به واسطه راحتی که برای مخاطب دارد، زحمت تفکر، تصویر سازی، خواندن و … را به او نمی دهد یکی از همه گیر ترین رسانه های عصر حاضر به ویژه در کشورهای جهان سوم شده است.
کسی نمی تواند به صورت مطلق خوب یا بد بودن تلویزیون را تایید یا رد کند. این نکته در خصوص کودکان تلویزیون نیز صدق میکند.
پخش برنامه های تلویزیون برای برخی کودکان در برخی شرایط زیان بخش است، در حالی که امکان دارد همان برنامه برای سایر کودکان در همان شرایط و شرایط دیگر سودمند باشد. برنامه های تلویزیون در اغلب شرایط خنثی است و زیان و سود خاصی ندارد و تنها برای پر کردن اوقات فراغت است تا غنی کردن آن.
دیوید سالکید میگوید: “من روشنفکری هستم که نگران تلویزیون است، برخی چیزهای خوب در آن است. این چیزهای خوب مثل جزایر مرجانی در اقیانوسی از زباله است. تلویزیون مرا دیوانه کرده است،چرا که واقعاً دوستش دارم؛ در حالی که چیز کثیفی است. مثل: زن زیبایی که نفرت انگیز به نظر می رسد تنها راه درست کردن آن (تلویزیون) تهذیب گروهی است که تلویزیون را اداره میکنند.”
تلویزیون یک رسانه در دسترس و ارزان قیمت به ویژه در ایران است. به راحتی در دسترس همگان قرار دارد و نیاز نیست برای تماشای آن بلیط تهیه کنید،از خانه بیرون بروید، به دکه ها سرک بکشی و یا اینکه به کتابفروشی بروید.
یکی از کارهای رسانه یادگیری است که برای بهرهبرداری از آنها باید سواد آن رسانه را داشته باشیم.
تلویزیون نیازی به مهارت و سواد ندارد و وسیلهای برای بمباران اطلاعات است. همین علت تاثیر عمیق و ماندگاری دارد.
ذهن انسان در دوران کودکی و نوجوانی بسیار تاثیر پذیر است و به راحتی شرطی می شود. کودکان از همان سنین طفولیت برای سرگرم شدن پای تلویزیون نشانده که نه درازشان می کنند. معمولاً در سنین ۲ تا ۳ سالگی دست به انتخاب میزنند و با توجه به اعتیادی که برای او ایجاد شده است در سن۶ سالگی دل بستگی کامل به این رسانه پیدا می کند.
معمولاً تلویزیون تا ۱۰ سالگی کودک را تسخیر خود میکند. این دوران ارزشمند عمر به تماشای برنامههایی سپری می شود که صاحبان قدرت با نفوذی که در تلویزیون دارند در این مدت کودک را به آنچه که می خواهند مبدل میکنند. رسانه ملی هر کشور منعکس کننده ایدئولوژی های خاص ملی، فرهنگی، سیاسی و دینی آن کشور است. ایدئولوژی حاکم بر رسانه های کشورهای غربی سرمایه داری است که با جامعه آنها تطابق دارد. اما سیاست حاکم بر رسانی ملی ما چیست؟ مگر قرار نیست تلویزیون یک دانشگاه عمومی باشد. ترویج تجمل گرایی و فرهنگ مصرف گرایی در کدام اصل از اصول حاکم بر نظام جمهوری اسلامی آمده است. کودکان پای تلویزیون می نشینند، تلویزیونی که با تقلید کورکورانه از تلویزیون های غربی برنامه سازی می کند و به قولی برنامههای قدرت طلبانه و سرمایه داری را تنها از کانال دیگر پخش می کنند. کودک و نوجوانی که با این تفکر رشد کرده است با حضور در جامعه دچار از هم گسیختگی فرهنگی و سردرگمی در افکارش می شود. تلویزیون میتواند ابزاری ارزشمند نه تنها برای مشغول کردن کودکان باشد بلکه اگر به وسیله مدیریتی هدفمند با برنامهریزی صحیح اداره شود میتواند با کارکردهای پنهان زیادی که دارد به عنوان وسیله ای سازنده بهخوبی اوقات خالی کودکان را غنی کند.
مسیر واقعی انتخاب حرفه ممکن است با دیدن و رویت شغل اتفاق بیفتد. تلویزیون می تواند دیدگاه های قالب بندی شده شغلی در کودکان ایجاد کند که می تواند هم در کوتاه مدت نقش آن را بازی کند و هم در بلند مدت در ضمیرخود آن را حفظ کند.
خیلی از افراد جامعه هیچگاه در اتاق عمل، دادگاه، باشگاه، زندان و کارخانه های مختلف صنعتی نبوده.اند اما درباره هریک از آنها با تماشای تلویزیون اطلاعاتی را به دست میآورند.
اجتماعی شدن، معلومات عمومی، درک نقشهای جنسیتی، نقش های خانوادگی، شکلگیری گروههای همسالان و… نقشهای گستردهای است که تلویزیون میتواند در هر کدام از آنهابه عنوان یک تیغ دولبه کارکرد داشته باشد.
کودکان بیشترین زمان تماشای تلویزیون خود را به تماشای برنامه های بزرگسالان مینشینند. روانشناسان و روانکاوان معتقدند این مواجهه دائمی می تواند به نحوی غیر طبیعی تاثیر محیط زندگی بزرگسالان بر کودکان را تسریع کند و او را به اجبار به نوعی بلوغ زودرس بکشاند.
کودکانی که مدت زیادی را صرف تماشای تلویزیون می کنند فرصتی برای فعالیت های جسمی و تعامل با همسالان ندارند که خود موجب بی تحرکی و چاقی مفرط و آسیبهای جسمی نیز می شود.
وجود تلویزیون در یک جامعه مشارکت در فعالیتهای جمعی را کاهش می دهد و اولین جامعه ای که در معرض این خطر قرار می گیرد خانواده است. کارکردهای منفی تلویزیون را شاید نتوان به صفر رساند اما می شود در کاهش آن تأثیر گذار بود. مدیریت تلویزیون و تماشای آن برای کودکان، تشویق کودکان به خواندن کتاب، ایجاد بازی و سرگرمی با تکیه بر بازیهای بومی محلی و ابزارهای در دسترس، تشکیل گروههای گفتگو در خانواده و بازی دادن کودکان و نظر خواهی از آنها در موارد مختلف و مهمتر از همه بالا بردن سواد رسانه ای فعالیت هایی است که خانواده میتوانند در کاهش کارکردهای منفی تلویزیون انجام بدهد.
با توجه به اینکه تلویزیون در ایران یک رسانه انحصاری و حکومتی محسوب می شود نیازمند همکاری همه جانبه تمام گروه ها است تا برنامههای مناسب برای کودکان تولید شود که این منوط به شکستن دیوارهایی است که مدیران این رسانه دور خود کشیده اند و بدون در نظر گرفتن عوامل اجتماعی، فرهنگی، ملی و… جامعه تنها از طریق آنتنی که در اختیار دارد اقدام به ارسال امواج می کنند.