فریبرز عباسیان- میلکان
اسفندماه است. چند صباحی بیشتر به آمدن بهار و نوروز نمانده . شهرمان سیری هوای بهار را از دل پر دردش طلب می کند. بچه هایش منتظر شکوفه های خوشرنگ و وارنگ نوروزیند.
بازار شهر با صدای ساز و دهل و موسیقی های جور وا جور ، لب به لبخند می گشاید . کودکان بسیاری به دنبال پدر و مادر برای خریدهای لباس عیدشان ، روانه بازارند. دل به دل بازار می دهند دست دردست بزرگترهای خوبشان.
نوار های بریده بریده و گاه ممتد زرد رنگ تاکسی های شهر، دل خاکستری خیابان ها را بشارتی به روشنایی زندگی، بوق بوق می زنند. خیابان و گذر ها ،راه بندان می شود کم کم همه جا جای بساطی ها می شود. راه بندانی از مردم ،از خریدهایشان بر پا می شود. گذرهایی که لبریز مردم ، معابر ،گذر حال خوب مردم می شود.
مردمانی که شادی را به دل میهمان می کنند. توشه یک سال دیگر ،برای زندگی دوباره میکنند. در این میانه اما،اسفندماه مان به اسیری دیو بدسیرتی گرفتار آمده.
کرمانشاه هم به جنگ این هیولای بی قواره آمده. خوانده، ناخوانده از راه دور بی صدا و با صدا، به جان مردمان ما، برای جان کرمانشاه آمده.
کرونا و کرمانشاه در کارزاری به نبرد، آمادهاند. سنگر به سنگر ، خانه به خانه ، خیابان و محله به جان هم افتاده . نه تنها آنجا، محل کار، بیمارستان ، در همه جا به جنگ ایستاده.
ماهیان منتظر دعوت مردم به تنگ شیشهای سفره های خانهاند . آری شهره اند مردمان کرمانشاه به میهمان نوازی. مگر می شود بهار را پشت در های خانه هایشان به انتظار بگذارند. مگر می شود پنجره ها را به روی نسیم نوروزی ببندند.
کرمانشاه خود میراث ماندگار نوروز است . مگر می گذاریم «کرونای»چینی ، میر نوروزی مان را از ما بگیرد ؟! گر چه تلخ است نگاه نگران بیماران اسیر کرونا ، گرچه دل تنگند بازماندگان ،ازدست داده از کرونا، گر چه تلخند محتکران مردم نمای ملزومات دفاع در برابر کرونا ، گرچه خالیند داروخانه ها از اولیه ترین امکانات سیلی زدن به کرونا ، گرچه خوابند یا بخواب زده ،بعضی فرمانده نمایان به اصطلاح مسئول پیشگیری از کرونا ، گرچه خیلی گرچه ها هست تا راست راست جولان بدهد ، کرونا!
اما چند روزی دیگر نوروز به شاخه می رسد، عید به در هر خانه ای ، بهار زاگرس را قیامت می کند ، آن روز ساز و دهل کرمانشاهیان ،برای در هم کوبیدن کرونا به آسمان بلند می شود. کرونا کشیده بر زمین ،تار ومار می شود!
سربازان سپید پوشش ، مردان و زنان سفید رویش، هزاران انسان اصیل ونامدار کرمانشاهیاش، صف به صف ایستاده تا چهره شادمان شیرین شهرشان، به پای لنگ «کرونا» غمگین و خوار نشود . ایستاده تا یکبار دیگر حماسه فرهاد ،در بیستون ،تاریخی بشود.
باهم و در کنار هم ، به بلندای نام شهرمان، به آوازهای ماندگار کوی و برزنش، به هزاران امیدی که هرگز از یادمان نرفت، در این اسفند ماه، به همتی بلند وعقلانیتی تمام «کرونای » بنجل چینی راشکسته، کمرش خورد وخمیر، آنگونه که شکستش، صدایی عالمگیرشود را به هم ارزانی داریم.
شیرینی نوروز۹۹ را به کام فرزندان فردای کرمانشاه، خردمندانه با شکست «کرونا»به هم تبریک بگوییم.چه کسانی می خواهند یا میتوانند در این پیروزی نقش ایفا کنند.
مسئولین ؟ مردم ؟ باهم یا … ؟ تا دیر نشده داوطلبانه به این پیمان انسانی و کرمانشاهی بپیوندیم. #عید شکست _کرونا پیشاپیش مبارک.