نزاع و درگيري ؛ واقعه يا واکنشي است اغلب هيجاني که فرد در مواقع عصبانيت از خود نشان ميدهد و غالباً موجب توهين؛ فحاشي؛ ضربوشتم و مصدوميت ميشود.
خشونت خياباني استفاده از نيروي فيزيکي توسط فرد يا افرادي در مکانهاي عمومي است. تقريباً يکسوم اين جرايم در خيابان و محيط هاي باز صورت ميگيرد و اشکال مختلفي دارند، ازجمله سرقت (با يا بدون آسيب)، مزاحمت نواميس، زورگيري، نزاع سطحي منجر به ضربوجرح، تهديد با انواع سلاح سرد، قتل، تجاوز و…
گرچه بسياري از خشونت هاي خياباني مربوط به اراذل واوباش است، ولي افراد عادي زيادي هم به¬طور ناخواسته به بهانه¬هاي واهي درگير زدوخوردهاي بيمورد با يکديگر ميشوند، تصادف دو خودرو – خريدوفروش، طلب¬ پول و… همين موضوع خشونت خياباني را به يک مسأله و مشکل براي سلامت عمومي تبديل کرده است.
همچنين نزاع¬ بر خاسته از خشونت موجب آسيب هاي غير کشنده و ناتواني هاي دائم يا موقت نيز ميشود. برخي از قربانياني که در بيمارستان ها تحت درمان قرارگرفتهاند، در ساختمان هاي عمومي يا در خيابان جراحت و زخم چاقو و خنجر برداشته بودهاند. آسيب هايي که موجب ناتواني دائمي ميشوند، تأثيرات اجتماعي، احساسي و اقتصادي زيادي براي فرد آسيبديده به دنبال خواهد داشت.
علل وقوع نزاع هاي خياباني
دلايل وقوع نزاع؛
نزاع هاي خياباني را ميتوان برحسب مناطق مختلف به چند دسته تقسيم کرد:
۱- دلايل فرهنگي:
اين پديده در کشور ما که داراي بافت جمعيتي چند قوميتي است، بهعنوان پديدهاي مسئلهساز ظاهر ميشود. پديده نزاع هاي فردي در مناطقي از کشور که بهشدت متأثر از ارزش هاي سنتي و طايفهاي خود ميباشند و گرايش و پايبندي کمتري نسبت به قانون دارند، بيشتر مشهود است.از سوي ديگر، متأسفانه هنوز خشونت و نزاع ازجمله موضوعاتي است که در فرهنگ بعضي از هموطنان، شاخص قدرت و يا دفاع از منزلت اجتماعي و فرهنگي و حيثيت خانوادگي محسوب ميشود.
عمده دلايل فرهنگي و اجتماعي نزاع هاي خياباني از قرار زير است:
* فقدان آموزش
* عدم ارائه الگوهاي مناسب جهت پر کردن اوقات فراغت افراد
*بيکاري يا نداشتن شغل مناسب
*سطح پايين ميزان تحصيلات در نقاط آلوده، بيسوادي يا کمسوادي و عدم آگاهي از عواقب سوء نزاع
* عدم برنامهريزي مناسب براي اوقات فراغت جوانان
* پائين بودن آستانه تحمل افراد
* وجود وضعيت آنوميک در جامعه و ضعف هنجارها در نظارت به رفتارهاي افراد
* رواج استفاده از ماهواره و تماشاي برنامههاي که خشونت و پرخاشگري را ترويج ميکنند.
۲-عوامل فردي
* اختلالات تکانهاي، داشتن تيپ شخصيتي ستيزهجو
* فقر عاطفي، ناکامي، حسادت، خودنمايي، جامعهپذيري نامناسب، نداشتن مهارت ارتباط و توسل بهزور جهت احقاق حق
*با عنايت به اينکه مردان تمايل بيشتري به ابراز قدرت دارند و در ابراز خشونت در محيط خارج از منزل بيپرواتر عمل ميکنند؛ به نظر اين قشر بيشتر دچار درگيري هاي خياباني شده و بانوان به دليل ضعف بدني و نوع فرهنگ جامعه کمتر در انظار اقدام به درگيري مينمايند.
۳-عوامل محيطي
* زندگي در مناطق حاشيهاي و جرم خيز
* وجود گروههاي خشونتطلب در قالب اراذلواوباش در منطقه و آشنايي و ورود برخي از جوانان به اين گروهها
*زندگي در مناطق کوهستاني و بد آبوهوا يا مناطق گرم و خشک
دلايل وقوع نزاع هاي خياباني از منظر جامعهشناسي جنايي:
۱- نظريه فشار اجتماعي
از اين نظريه بانام فشار ساختاري نيز ياد ميشود. اين نظريه، عامل انحرافات اجتماعي را فشارهاي اجتماعي وارده بر فرد ميداند.فشارهايي که بهطور عمده ناشي از فقر ايجاد ميشود. جامعه شناسان، ساختارهاي اجتماعي نامناسب را عامل ايجاد و تشديد چنين فقر تحميلي بر فرد ميدانند.اين نوع فشار اجتماعي موجب عدم موفقيت فرد در دستيابي به اهدافش در زندگي ميگردد؛ و همين امر ميتواند زمينه را براي گرايش به آسيبهاي اجتماعي مختلف فراهم سازد.
۲-الگوي کنترل اجتماعي هيرشي
اين الگو که گاه بانام نظريه پيوند از آن ياد ميشود، پيدايش کجروي را معلول ضعف همبستگي در گروهها و نهادهاي اجتماعي و نيز تضعيف اعتقادات و باورهاي موجود در جامعه برميشمرد. نتيجهاي که هيرشي از تحليل خويش ميگيرد آن است که جامعه يا گروهي که در ميان اعضاي آن وابستگي هاي متقابل و قوي، وجود داشته باشد، بيش از جامعه يا گروهي قادر به اعمال کنترل بر اعضاي خود خواهد بود که اعضاي آن بستگي محکمي باهم نداشته باشند.
هيرشي معتقد است که چهارعنصر اصلي باعث پيوند فرد و جامعه ميشوند.
* وابستگي
*تعهد
* درگيري
*باورها
عنصر وابستگي، بيانگر ميزان وابستگي فرد به اشخاص ديگر در خانواده، محيط و نهادهاي اجتماعي است. به نظر هيرشي، کساني که به ديگران علاقه و توجه دارند رفاه و احساسات آنان را در نظر ميگيرند و بااحساس مسئوليت نسبت به اين افراد و حفظ ارتباط با آنها عمل ميکنند. ايشان بر همين اساس يادآور ميشود که افراد فاقد اين وابستگي نگران آن نخواهند بود که روابط اجتماعي آنان به خطر افتد.
۳-نظريهي يادگيري اين نظريه اشاره به اين امر دارد که انحراف رفتاري است آموختهشده. بهعبارتديگر فرد ياد ميگيرد که چگونه دست به انحرافات اجتماعي بزند. بروس کوئن دراين زمينه ميگويد: ادوين ساترلند که اين نظريهي معروف را مطرح ساخته است؛ دراين نظريه بر نقش دوستان ناباب و معاشران نامطلوب در گرايش به رفتارهاي انحرافي تأکيد کرده است. ساترلند معتقد است اگر افراد با گروهها و يا دوستاني که معتقد به انجام رفتارهاي انحرافياند بيشتر از افراد غير معتقد معاشرت کنند، زمينهي بروز انحرافات اجتماعي در آنها بيشتر ميشود.
راههاي کاهش و پيشگيري از نزاع خياباني:
۱- معين بودن ساعت کار و در نظر گرفتن فرصت کافي براي استراحت:در بسياري از کشورهاي پيشرفته؛ افراد ساعات محدود و معيني را به کار اشتغال داشته و زمان مناسب جهت استراحت و تفريح را در اختياردارند.اين شرايط در کشور ما به دليل مکفي نبودن دستمزدها و فشار اقتصادي وارده بر افراد؛ عملاً مهيا نيست و افراد جهت تأمين معيشت مجبورند در چند نوبت يا چند شغل کار کنند که همين امر موجب ايجاد فشار روحي شده و فرد را مستعد خشونت ميکند.
۲-ايجاد فرصت اشتغال براي جوانان:بيکاري و پرسه زدن جوان ها در اماکن عمومي؛ موجب ايجاد خشونت هاي خياباني ميشود. بنابراين تا بسترهاي مناسب جهت اشتغال به امور سالم براي جوانان فراهم نشود؛ اين معضل قابلحل نخواهد بود.
۳-آموزش مهارت هاي کنترل خشم:يکي از عوامل مهم و شايد مهمترين علت ايجاد نزاع خياباني؛ عدم مهارت در کنترل خشم است.بنابراين لازم است اين مهارت ها در سطوح مختلفي مانند مدارس؛ دانشگاهها؛ اماکن نظامي (ويژه خدمت سربازي)؛ آموزش هاي ضمن خدمت کارکنان؛ آموزشگاههاي رانندگي و…. تدريس شود.
آسيب شناسي نزاع و درگيري هاي خياباني
نزاع و درگيري ؛ واقعه يا واکنشي است اغلب هيجاني که فرد در مواقع عصبانيت از خود نشان ميدهد و غالباً موجب توهين؛ فحاشي؛ ضربوشتم و مصدوميت ميشود. خشونت خياباني استفاده از نيروي فيزيکي توسط فرد يا افرادي در مکانهاي عمومي است. تقريباً يکسوم اين جرايم در خيابان و محيط هاي باز صورت ميگيرد و […]
لینک کوتاه : https://www.milkanonline.ir/?p=2556
- ارسال توسط : ظهور
- 1755 بازدید
- بدون دیدگاه