• امروز : پنج شنبه - ۶ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 25 April - 2024
2
نگاهی به زندگی «شهرام اقبال‌زاده» به مناسب روز ادبیات کودک و تولد او

ایستاده در چهارراه فرهنگ و تاریخ

  • کد خبر : 11712
  • 16 تیر 1399 - 15:59
ایستاده در چهارراه فرهنگ و تاریخ

دکتر سید امیرحسین بنی‌اشراف | فرهنگ و هنر «پشت این شخصیت، یک شخصیت مهربان و صمیمی است. در عین حال که کارشناس ادبیات کودک و نوجوان است، مترجم بسیار خوب، ویراستار خوب، و حتی سخنران خوب است. اما با وجود همه این‌ها خلوصی که در کلام و رفتار و کردار اوست به شدت آدم را […]

دکتر سید امیرحسین بنی‌اشراف | فرهنگ و هنر

«پشت این شخصیت، یک شخصیت مهربان و صمیمی است. در عین حال که کارشناس ادبیات کودک و نوجوان است، مترجم بسیار خوب، ویراستار خوب، و حتی سخنران خوب است. اما با وجود همه این‌ها خلوصی که در کلام و رفتار و کردار اوست به شدت آدم را تحت تأثیر قرار می‌دهد… تنه این درخت اگر چه از کرمانشاه است اما آنقدر با قومیت‌های مختلف پیوند خورده که شبیه به درختی است که میوه‌های مختلفی دارد، به همه این‌ها آب داده و رسیدگی کرده و هرکدام را بچینید مزه خودش را دارد.» این، وصف «شهرام اقبال‌زاده» زاده اول تیرماه ۱۳۳۳ در کرمانشاه، از زبان «هوشنگ مرادی کرمانی» است.

اقبال‌زاده در ایران پس از کودتا به دنیا آمده است. او از طریق کتاب‌های پدرش وارد دنیای کتاب شد. کتاب‌هایی که پدر در یخدان و در زیرزمین پنهان می‌کرد. در دوران دبستان تحت تأثیر معلمانش آقایان «شکرچیان» و «شرافتی» و خانم «افتخاری» به دنیای نوشتن و ادبیات وارد شد. کم‌کم با «کیهان بچه‌‌ها» و «اطلاعات کودکان» آشنا شد و آن‌ها را پیگری کرد. اقبال‌زاده برای تحصیل در دبیرستان همراه با برادرش که در رشت دانشجو بود، به‌مدت دو سال عازم این شهر شد و آن‌جا نیز تحت تأثیر معلم ادبیاتش «فرهوشی» علاقه‌اش به شعر نو، رمان و ادبیات انتقادی اوج گرفت. در جوانی به ورزش روی آورد و از طرفداران پروپاقرص کیهان ورزشی شد اما این علاقه به ورزش نیز سویه‌ای اجتماعی داشت و ستون مورد علاقه‌اش «اگر از ما می‌پرسید» بود و چنانچه خودش می‌گوید نقد اجتماعی را از آن‌جا یاد گرفت. «احمد محمود» و «جلال آل احمد» را دوست داشت و دنبال می‌کرد.

اقبال‌زاده دانش‌آموخته زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه تهران است و زیر نظر استادانی چون «محمدرضا شفیعی کدکنی»، «رضا براهنی»، «مظاهر مصفا»، «غلامحسین زرین‌کوب»، «محمدعلی اسلامی ندوشن» و در کنار «مصطفی رحماندوست»، «کمال بهروزکیا»، «حسین ابراهیمی» و «محمدرضا یوسفی» درس خوانده است و محمدرضا یوسفی او را با خود به «شورای کتاب کودک» برد. پس از انتشار اولین ترجمه‌اش در «کتاب ماه» مورد توجه محافل ادبیات کودک قرار گرفت و با تشویق «توران میرهادی» فعالیت خود را در شورا بیشتر کرد. پس از مدتی نماینده گروه نقد در بولتن داخلی شورا شد. بعد از چند سال فعالیت، با پیشنهاد «نوش‌آفرین انصاری» بدون گذراندن دوره تخصصی ادبیات کودک، عضو رسمی شورای کتاب کودک شد. از آن پس، علاوه بر نگارش کتاب‌ها و مقالات متعدد در مقام یک منتقدی صاحب‌نظر در این عرصه شهره و به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دعوت شد و چند سالی را در شورای ترجمه گذراند. پس از مدتی دوری، دوباره به پیشنهاد «حمیدرضا شاه‌آبادی» به کانون بازگشت و این بار در شورای نظری مشغول به‌کار شد. در این زمان او عضو «انجمن نویسندگان کودک و نوجوان» نیز شده بود و با «خانه ترجمه» همکاری افتخاری داشت. در «دفتر ادبیات داستانی» به کمک دوستانش در طیف‌های مختلف، مجموعه مقالاتی را گردآوری و منتشر کرد و این‌گونه وارد دنیای حرفه‌ای شد. فعالیت‌هایش را در انجمن نویسندگان کودک و نوجوان و شورای کتاب کودک گسترش و فعالیت‌های بسیار و متنوعی را انجام داد. او ۲ دوره عضو هیئت مدیره انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، و دبیر و سخنگوی آن بوده‌است و بعد دبیری «نشر قطره» را نیز به کارنامه خود اضافه کرد.

در عرصه نظر خودش را متأثر از «دکتر محمد باقر هشیار» و در حوزه عمل و کار و تجربه متأثر از «جبار باغچه‌بان» می‌داند: «باغچه‌بان فهمید کتاب درسی برای کودک کافی نیست و خودش به شعر گفتن و داستان نوشتن روی آورد.» او توران میرهادی موسس شورای کتاب کودک را ادامه‌دهنده راه باغچه‌بان می‌داند و درباره توران میرهادی چنین می‌گوید: «توران میرهادی با دست خالی و غم‌های بزرگ شورا را تأسیس کرد. او پدر و برادرش را از دست داده بود و… . غم‌های بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کرد اما کار بزرگ با برداشتن سنگ بزرگ انجام نمی‌شود… من این را از شورا یاد گرفتم.» و بر همین اساس شهرام اقبال‌زاده کتابی را به‌مناسبت پنجاهمین سال فعالیت شورای کتاب کودک با عنوان «علم عاشقی» گردآوری کرد. چنانکه می‌گوید: «بی عشق، علم به بمب اتم منتهی می‌شود و عشق بدون آگاهی، عشق کور است حتی اگر در اوج ایثار باشد.»

با این وصفی که خواندید، او درباره خودش می‌گوید: «از جوانی در چهارراه فرهنگ و تاریخ ایستاده‌ام» و چه شرحی گویاتر از این بر این توصیف که دوستی می‌گفت؛ «اقبال‌زاده در جهان فرهنگ و تاریخ و ادبیات با همه می‌زید و تنها مرزبندی‌اش با دیگران اخلاق است. همین باعث می‌شود وقتی که او بر تخت بیمارستان دراز کشیده است از منتهاالیه دو سوی جریانات فرهنگی و ادبی، برای عیادت دورش جمع شوند، کسانی را که در خارج از آن محیط نمی‌توان کنار هم دید و با صد من سریش ناب هم به یکدیگر نمی‌چسبند.»[۱] چنان که شهره است، او با زبان کتاب‌هایی که نوشته و خوانده است با مردم حرف نمی‌زند، می‌خواهد با آن‌ها راحت باشد و از بودن کنارشان لذت ببرد. در جلسات و همایش‌ها، کیسه‌ای کتاب به همراه دارد تا به جوان‌ترها هدیه دهد و اگر بخواهید او را ببینید شما را به خانه‌اش و یا دفتر شورای کتاب کودک دعوت می‌کند؛ جایی که اولین بار او را دیدم. شما را مثل عزیزانش در خانه پذیرایی می‌کند و وقتی در بستر بیماری است حواسش هست که دستانش را نبوسید. او چنان ساده، خاکی و مهربان است که نمی‌شود او را به‌راحتی به «بی‌نظمی نوین جهانی[۲]» مرتبط ساخت و این مهربانی را درک نخواهید کرد مگر اینکه صدای سلام گرم او را از پشت تلفن بشنوید. همزمان با زلزله سرپل‌ذهاب، درس سال ۹۶ شهرام اقبال‌زاده پیشتاز «کمپین تأسیس خانه‌های فرهنگ و هنر همراه کودکان سرپلذهاب» شد. او بارها بر لزوم توجه به حمایت‌های معنوی و روانی کودکان زلزله‌زده تأکید کرد و برای پیگیری این امور شخصاً عازم سرپل‌ذهاب شد. او پیش‌تر و همزمان با فرارسیدن روز ملی ادبیات کودک، اقدام به انتشار نامه‌ای سرگشاده کرده بود و در آن با مخاطب قرار دادن هیأت مدیره انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، بر ضرورت تاسیس «نهاد ملی کودک» تاکید کرد.

شهرام اقبال‌زاده در سال ۹۲ به سرطان و در اسفند ۹۸ به بیماری کرونا مبتلا شد اما هم‌چنان بر چهارراه فرهنگ و تاریخ ایران ایستاده است.


برخی از آثار شهرام اقبال‌زاده:

  • گزیده مقالات و داستان‌های عامه‌پسند، شهرام اقبال‌زاده، ناشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دفتر مطالعات ادبیات داستانی، چاپ اول: ۱۳۸۰.
  • بی‌نظمی نوین جهانی، تزوتان تودورف، مترجم شهرام اقبال‌زاده، پرویز علوی، نشر اختران، چاپ اول ۱۳۸۶.
  • گاندی، شهرام اقبال‌زاده، پگاه اقبال‌زاده، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، چاپ اول ۱۳۸۸.
  • یاد مهرگان، یادداشت‌هایی درباره نادر ابراهیمی، شهرام اقبال‌زاده، خانه کتاب، چاپ اول ۱۳۹۰.
  • درد جاودانگی: قیصر امین‌پور، خاطره‌ها و نقدها به اهتمام شهرام اقبال‌زاده، جمال‌الدین‌اکرمی، خانه کتاب و انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، چاپ اول ۱۳۹۱.
  • ارج‌نامه عاشقی، شهرام اقبال‌زاده (رازآور)، انتشارات کتابدار، چاپ اول ۱۳۹۳.
  • روانشناسی نوجوان، اکرم پدرام‌نیا، پیش‌گفتار و ویرایش شهرام اقبال‌زاده، نشر قطره، چاپ اول ۱۳۸۸.
  • درآمدی بر ادبیات کودک؛ از رمانتیسیسم تا پست مدرنیسم، دبورا کوگان تکر، جین وب، ترجمه مؤسسه خط ممتد، ویراستار شهرام اقبال زاده، نشر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان؛ چاپ اول ۱۳۹۱.
  • ساختار انقلاب‌های علمی، توماس اس کوهن، مترجم عباس طاهری، ویراستار شهرام اقبال زاده، نشر قصه، چاپ اول ۱۳۹۲.
  • روانشناسی «خواندن و ترویج کتابخوانی» (چگونه کودکان و نوجوانان را به خواندن علاقه‌مند کنیم؟)، اکرم پدرام نیا، ویراستار شهرام اقبال زاده، نشر قطره، چاپ اول ۱۳۹۲.
  • در خرابات مغان، داریوش مهرجویی، ویراستار شهرام اقبال زاده، نشر قطره، چاپ اول ۱۳۹۲.
  • دولت‌های فرومانده، نوام چامسکی، مترجم اکرم پدرام نیا، ویراستار شهرام اقبال زاده، نشر قطره، چاپ اول ۱۳۹۳.

[۱]- سعید رضایی سعید؛ نویسنده و شاعر

[۲] بی نظمی نوین جهانی، تزوتان تودورف، مترجم شهرام اقبال زاده، پرویز علوی، نشر اختران، چاپ اول ۱۳۸۶.

منتشر شده در نامه فرهنگ رازی

لینک کوتاه : https://www.milkanonline.ir/?p=11712

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.