اقتصاد خانواده و اقتصاد کسب و کارهای کوچک، مهارتهای فراموش شده ما اقتصاددانان هستند. یعنی حداقل در ایران هیچ برنامه رسمی برای توسعه این مهارتها و آموزش آنها وجود ندارد. اگر هم کسی در این زمینه فعالیت اندکی دارد، علاقه شخصی اوست و به صورت غیر رسمی در حال انجام است. دان شگاهها هیچ سرفصل رسمی در این حوزه ها ندارند.
بیاید توجه کرد که دانش و مهارتهای اقتصاد خانواده و اقتصاد فردی عاملی است که از فقیر شدن فرد جلوگیری خواهد کرد و دانش و مهارتهای اقتصاد کسب و کار دانشی است که عامل رونق گرفتن کسب و کارهای کوچک و موفق شدن آنها میشود. این دو نوع مهارت کاربردی و اصیل متاسفانه از داخل متون آموزشی اقتصاد خارج شده و عملا ما اقتصاد دانان به ابزارهایی برای گروهای ثروتمند و دولتها تبدیل شده ایم و توانایی ارتباط برقرار کردن با فقرزدایی واقعی و گروههای فقیر را از دست داده ایم.
باید دانش و مهارتهای اقتصاد خانواده را در اختیار فقر زدایی فردی و رفتار صحیح کاری، مصرفی، پس اندازی و سرمایه گذاری فرد و خانواده قرار دهیم و مستقیما به فرد و خانواده ابزارهایی بدهیم تا بهتر اقتصاد را بفهمد، رفتار بهتری از خود بروز دهد و در راستای مصرف کارآمد، پس انداز موثر و سرمایه گذاری نتیجه بخش اقدام کند و از دامنه و دایره فقر فاصله بگیرد.
در بخش کسب و کارهای کوچک و خرد هم باید ما اقتصاددانان اقدامات موثری انجام دهیم. وظیفه داریم تا برای اداره درست و اقتصادی یک کسب و کار کوچک، مدل بسازیم، تکنیک تولید کنیم و با تطبیق مدلها و تکنیکهای اقتصاد کسب و کار با تجارب موجود در حوزه های کسب و کارهای کوچک، دامنه و عمق مهارتهای اداره اقتصادی و تخصیص بهینه منابع را برای این کسب و کارها بهبود معنی دار بدهیم.
در کشور ما ایران، هم مهارتهای اقتصادی خانواده ها و افراد گروههای کم درآمد بسیار اندک است و هم کسب و کارهای خرد این گروههای درآمدی با مهارتهای اندکی اداره میشوند.
به نظر من کمیابترین عامل تولید این بخش، مهارتهای اقتصادی کاربردی در سطح خانوار و کسب و کار است که کوچکترین نهادهای تخصیص منابع و البته مهمترین آنها هستند.
بچه های این خانواده ها هم چون خانواده مهارت مناسب ندارد، مهارتهای اقتصادی کافی و مناسب نخواهند داشت و این چرخه همچنان تکرار میشود.
برای حضور موثرتر اقتصاددانان در مسیر فقر زدایی، لازم است تا هم این نوع مهارتها و تکنیکهای کاربردی و موثر، چه از طریق مستند سازی تجارب افراد و کسب و کارهای موفق و چه از طریق خلق مهارتها و تکنیکهای مناسب و موثر، ایجاد و آموزش داده شوند. این وظیفه اقتصاددانان است و از نگاه من نمیتوان به هیچ وجه از زیر بار این مسئولیت شانه خالی کرد.