عبدالله مرادی- میلکان
به واسطه قرار گرفتن روزهای «صنعت و معدن» و« ادبیات کودک و نوجوان» در ابتدای تیرماه به این فکر فرو رفتم که چه ارتباط معناداری میتواند میان این دو حوزه باشد.
ادبیات کودکان و نوجوانان ایران، برگرفته از لالایی و قصه های کهنی است که بنا به شرایطی که در ادوار مختلف تاریخ بر این مرز و بوم تحمیل شده است سرشار از حماسه و جنگاوری بوده و بخش کوچکی از آن نیز به تجارت و داد و ستد پرداخته است.
کودکان و نوجوانان با این شخصیت ها بزرگ میشدند و خودشان را جای آنها میگذاشتند.جنگاوران نامی از دامان مادران ادیب پرورش پیدا می کرد که همواره برای دفاع از آب، خاک و کیان وطن سینهسپر میکردند. ایران به دروازه تجاری آسیای شرقی و اروپا تبدیل میشود و تجار بزرگی در این حوزه رشد میکنند. این ۲قشر قهرمانان مورد نیاز آن برهه از تاریخ بودند.
امروز هرچقدر در حوزههای فنی، صنعتی و کارآفرینی لنگ میزنیم نتیجه کم کاری دهههای پیش است.
کم کاری در آموزش، پرورش و تربیت که بخش قابل توجهی از آن سهم علوم انسانی و ادبیات کودک و نوجوان است. ادبیات کودک و نوجوانی که در چند دهه اخیر مورد بیمهری زیادی قرار گرفته است. کافی بود درصد ناچیزی از یارانه و حمایت هایی که برای کتابهای باز نشده خمیر شدند به آنها اختصاص داده میشد تا با یک برنامهریزی درست سهم خود را در ساخت آیندهای که امروز است نشان دهند.
کودکان دیروز که جوانان امروز هستند، هیچ انگیزهای برای کار، تلاش و پیشرفت ندارند چون به آنها آموزش داده نشده است که باید بابت کار و تلاشی که انجام میدهند طلب حق الزحمه و حقوق کنند نه تنها گذراندن وقت پشت میز کارمندی.
در ادبیات کودک کشورهای اروپایی، آسیای شرقی و آمریکا کودکان با اهمیت تلاش و کوشش و استفاده از فرصتها آشنا میشوند. زمانی که داستانهای نویسندگان بزرگی همچون هانس کریستین اندرسون را می خوانیم متوجه میشویم که پس هر داستان چند نکته نهفته است. نکاتی که مانند دانههای دیرثمر پس از یک دهه خواب در ذهن ناخودآگاه کودک در بزنگاهی به کارش میآیدکه هیچگاه متوجه نشود این جوانهی کدام دانه است.
هر اندازه که امروز به کتابخوانی و پرورش ادبی کودکان توجه کنیم همان اندازه می توانیم آینده را بسازیم. البته این ادبیات باید با برنامه و استراتژی باشد. با نگاه دقیقی به کتاب هایی که این روزها در بازار میبینیم متوجه خواهیم شد که چه آیندهای در انتظار جامعه است. کتابهایی مجوز نشر می گیرند و یا بدون مجوز و نظارتچاپ میشوند که جز حیف و میل کاغذ و سودآوری کلان برای برخی ناشران اتفاق دیگری را رقم نمیزنند.
کودکان با ذائقه ای که در مصارف رسانهای با ارائه انیمیشن، بازی و… به آنها تحمیل شده است در دنیای واقعی نیز به دنبال همان خوراک در بازار آشفته میگردند. بازاری که توسط برخی سودجویان بنا به همان ذائقه محصولات فرهنگی اش تولید شده است.
انتخاب خوراک فرهنگی یکی از وظایفی است که پدران و مادران است که با کسب سواد رسانه ای باید برای کودکان و نوجوانان آن دست بزند. کودک خود به خودی خود نمیتواند انتخاب درستی در خرید محصولات فرهنگی بهویژه کتاب داشته باشد. حتما باید خانواده با مطالعه و خواندن نقد کتابهای کودک و بایک جستجوی ساده در منابع موثق کتابهای مفید را برای کودکان خریداری کند.
سخن پایانی من با بزرگان، جوانان و تازه کارهایی است که میخواهند در حوزه ادبیات کودک قلم بزنند. نوشتن در حوزه ادبیات کودک مسئولیت اجتماعی سنگینی است که باید در راه آن قدم برداریم. حوزههای کار، تلاش، محیط زیست، آسیب های اجتماعی و احترام به همنوع و بزرگترها را میشود با قلم زرین شما برای کودکان و نوجوانان نسل آینده ایران به شکل زیبایی ترسیم کرد.