به نام خالق مهربان
نامه ی سرگشاده ی مربیان حق التدریسی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کشور
خطاب به:
ریاست محترم جمهور
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی
وزیر محترم آموزش و پرورش
ریاست محترم دیوان عدالت اداری
مدیران محترم کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
سلام و عرض احترام
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با بیش از نیم قرن فعالیت ارزشمند فرهنگی، هنری و ادبی در راستای تعلیم و تربیت آینده سازان میهن اسلامی مان ایران، همواره نقشی تاثیرگذار داشته است. این سازمان فرهنگی تربیتی که طبق اساسنامه ی خود، قسمتی از وزارت آموزش و پرورش محسوب می شود با وجود مربیان ادبی و هنری دلسوز، متعهد و متخصص که عموما در رشته های خود از مجرب ترین و توانمند ترین هنرمندان کشور هستند با وجود احراز شایستگی و کارآمدی و نقش پررنگ در هدایت و تربیت کودکان و نوجوانان این مرز و بوم، طی سال های گذشته در بدترین وضعیت معیشتی قرار گرفته اند. مربیانی که عصاره ی وجودشان را برای تربیت و پرورش نسل فردای ایران عزیز، در طبق اخلاص قرار داده اند اما با ناچیز ترین دستمزد و کم ترین توجه و با عشقی مثال زدنی به کار خود ادامه داده اند.
مربیان حق التدریسی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که با کم لطفی برخی مسئولین، تا سالیان سال تبدیل وضعیت نشده اند و کماکان پس از ده سال و گاهی تا بیش از بیست سال به صورت حق التدریسی خدمت کرده اند.
مربیانی که از ۳۰ ساعت تا ۱۲۰ ساعت در ماه در خدمت کانون هستند اما هیچ کدام به تناسب فعالیت و تاثیرگذاری شان، حقوق، بیمه و سایر مزایای بدیهی هر کارمند را دریافت نکرده اند.
مربیان حق التدریسی کانون پرورش فکری طبق حکمی که سالهاست از طرف سازمان خود دریافت می کنند دارای کدپرسنلی و فیش حقوقی هستند و عموما به امید ارتقا شغلی وارد سازمان شده اند. چگونه یک مربی حق التدریسی با ۶ روز فعالیت در هفته «پاره وقت» نامیده می شود؟
باید به استحضار محترم تان برسد که سال ۱۳۹۳ بدون اطلاع و مشورت با طرف قرارداد(مربی) احکام سالیانه مربیان حق التدریسی به «مربی پاره وقت» تقلیل یافت. شاید اگر برچسب پاره وقت بر پیشانی این مربیان مظلوم نمی خورد در لوای مصوبه ی تعیین تکلیف معلمان حق التدریس آموزش و پرورش می شد این مربیان را نیز تعیین تکلیف و تبدیل وضعیت کرد.
اما تغییر عنوان مربیان حق التدریسی به «مربیان پاره وقت» آنها را در زمره کسانی قرار داده است که بدون هیچ تعهدی از سوی سازمان، گویی یک تا دو روز در محل خدمت خود حاضر هستند. حال آنکه مربیان کانون عموما بالای چهار، پنج روز در هفته و در مربیان بالای ۱۰۰ ساعت، همواره شش روز هفته را مشغول خدمت خالصانه اند.
نمایندگان محترم مجلس که همواره لطف شان شامل حال حق التدریسی های سازمان های مختلف از جمله آموزش و پرورش بوده آیا روا می شمارند که بانوان مربی کانون از کمترین و بدیهی ترین حقوق یک مادر که مرخصی زایمان است برخوردار نباشند. آیا دین و شریعت ما برای بانوان خصوصا مادران، ارزش و کرامت والای انسانی قائل نشده است؟
چگونه بپذیریم یک مادر که در کانون پرورش فکری کودکان باز هم نقش تربیتی خود را برای فرزندان ما ملت شهید پرور ایفا می کند از حق طبیعی خود محروم باشد؟
آیا دیوان عدالت اداری محترم که همیشه حامی مظلومان بوده این تضییع حقوق را عادلانه می پندارد؟ ناگفته پیداست، هیچ محکمه ای که در آن، تصمیمات بر اساس سیره ی نبوی و عدالت علوی ، با نگاه به کردار و گفتار بانوی بزرگ و عزیز اسلام حضرت فاطمه (س)اتخاذ می شود هرگز نمی پذیرد مادران شاغل در سازمانی تربیتی و فرهنگی چنین بی پناه باشند و گاها مسیرهای های طویل بین دو یا سه مرکز را بدون دریافت هیچ نوع حق ایاب و ذهابی طی کنند و کودکان خود را همراه خود ببرند یا در منزل تنها بگذارند.
به استحضار ریاست محترم جمهوری و همچتین نمایندگان محترم مجلس و وزیر محترم آموزش وپرورش می رساند که مربیان حق التدریسی آقا وضعیتی حتی بدتر از بانوان دارند.
مربیان آقا با توجه به نقش سرپرستی نهاد خانواده و لزوم تامین معیشت همسر و فرزندان، و با توجه به زمانی که موظف به خدمت در کانون هستند نمی توانند حتی شغل دومی برای تامین مایحتاج خانواده پیدا کنند چرا که عموما تمام هفته و زمان مفید کاری شان در کانون می گذرد.
چگونه یک مربی متخصص آقا که شش روز در هفته در خدمت سازمان خود است و تنها یک میلیون و ششصد هزار تومان حقوق دریافت می کند، آن هم در وضعیت تورم و گرانی فعلی که همه از آن مطلع هستند، معیشت خانواده اش را تامین کند؟
آیا همه ی مربیان حق التدریسی کانون پرورش فکری باید رسالت خود در پرورش و تربیت نسل آینده کشور را رها کنند و برای تامین معاش به مشاغل کاذب که تخصصی هم در آن ندارند روی بیاورند؟
آیا سزاست آن همه هزینه ای که کانون پرورش فکری طی سالها برای آموزش مربیان خود کرده است و بودجه ی ملت ایران را صرف تربیت این مربیان هنری و ادبی مجرب و کارآزموده نموده، به این آسانی هدر رود؟
این مربیان خدوم و زحمتکش همواره به کارشان و به تربیت کودکان و نوجوانان عشق و افتخار ورزیده اند حالا نباید آنها را با مشکلات معیشتی شان تنها گذاشت و دولت و مجلس مساعدت کنند و مشکل این مربیان مظلوم را مرتفع سازند تا همچنان با عشق و انگیزه در خدمت کودکان باشند.
لازم به ذکر است مربیان حق التدریسی کانون یا به زعم مسئولین کانونی «مربیان پاره وقت» بیمه ناقص دارند و از ۴ روز تا ۱۵ روز در ماه بیمه هستند. چگونه یک مربی با شش روز کار در هفته نهایتا ۱۵ روز بیمه می شود؟ آیا این نشانه ی بارز بی عدالتی نیست؟
چرا مربیان حق التدریسی کانون مزایایی مانند حق ماموریت، اضافه کار، حق شغل و شاغل، حق عائله مندی، حق ایاب و ذهاب، حق مناطق مرزی و عملیاتی، حق بدی آب و هوا و هیچ نوع مزایایی را دریافت نمی کنند؟ آیا این منصفانه است؟ آیا مربیان کانون شهروندان این کشور نیستند؟ عیدی و پاداش که همواره برای کارمندان دولت امری بدیهی و حقی طبیعی شمرده می شود چرا باید از مربیان زحمتکش کانون دریغ شود؟
خوشبختانه نمایندگان محترم مجلس و دولت محترم با افزایش ۵۰ درصدی حقوق کارمندان بر مبنای فصل دهم قانون موافقت کردند. علت آن چیست؟ آیا غیر از این است که همه متفق القول به وضعیت دشوار معاش کارمندان دولت واقف اند؟
چرا این بار هم مربیان حق التدریسی کانون پرورش فکری در رابطه با این افزایش حقوق کاملا نادیده گرفته شده اند و کانون حتی یک درصد افزایش حقوق برای این مربیان در نظر نگرفته است؟
در ماه های فروردین و اردیبهشت نه تنها هیچ افزایشی شامل حال مربیان کانون نشد بلکه در برخی استان ها حقوق فروردین را نصف پرداخت کردند با این توجیه که مربیان در محل کار حاضر نبوده اند. آیا در وضعیت کرونایی فروردین ماه مربیان کانون می بایست به محل کارشان مراجعه می کردند؟
حال آن که همین مربیان به زعم کانون«پاره وقت» در گروه های مجازی و در ساخت کلیپ های آموزشی و تربیتی چراغ کانون را روشن نگه داشته بودند.
وضعیت تاسف بار معیشت مربیان حق التدریسی کانون پرورش فکری کودکان خصوصا در سالهای اخیر بارها باعث از هم گسیختگی کانون خانواده هایشان شده است و چه بسیار مربیانی که ناگزیر از جدایی همسران شان شدند و چه بسیار مربیانی که دردمندانه از حمایت سازمان خود ناامید شده و استعفا داده اند. این حقیقت تلخ برای سازمانی که همواره به پاس تلاش و خلاقیت مربیانش نماد عشق و مهربانی بوده بسیار ناگوار است و مسئولین کانون پرورش فکری، وزارت آموزش و پرورش، مجلس شورای اسلامی و سایر نهادهای ذی ربط باید فکری برای کانون پرورش فکری کنند.
ناگفته پیداست کانون پرورش فکری بعنوان یک شرکت دولتی زیر مجموعه ی وزارت آموزش و پرورش که بر پایه ی تربیت و فرهنگ کودکان و آینده سازان میهن اسلامی مان بنا نهاده شده و فعالیت می کند نمی تواند سازمانی باشد که سودآوری آن را با معیار های مادی و مالی سنجید چرا که شنیده می شود عدم رسیدگی به وضعیت کانون به دلیل زیانده بودن آن است. باید به طور جد به این پرسش پرداخت که آیا سودآوری فقط جنبه ی مالی و اقتصادی دارد یا تعلیم و تربیت نسلی که قرار است آینده ی کشور را بسازد خود یک سود بزرگ است؟
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مامن امن و امین کودکان و نوجوانان ایران است و پرورش هنرمندان برجسته و چهره های مختلف فرهنگی، ادبی هنری که نامشان همواره باعث افتخار ایران زمین است مایه مباهات و افتخار است.
در پایان از مسئولین محترم ذی ربط، ریاست محترم جمهوری، نمایندگان محترم مجلس، وزارت محترم آموزش و پرورش، دیوان عدالت اداری محترم و سایر مسئولینی که می توانند آلام مربیان زحمتکش کانون را تسکین بخشیده و قدمی برای تامین معیشت ایشان بردارند تقاضا می شود ضمن احترام به مسئولین کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به دادخواهی مربیان این سازمان رسیدگی فرمایند.
ضمن قدردانی و سپاس فراوان
مربیان حق التدریسی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کشور