۲۶ ژوئن ۵ تیر ماه ،روز جهانی مبارزه با مواد مخدر است. این روز به عنوان یک روز نمادین برای ارائه عملکرد دولتها در زمینه مقابله با این پدیده اجتماعی نامگذاری شده است.
دبیر شورای هماهنگی مبارزه با موادمخدر استان کرمانشاه در نشست خبری که به همین مناسبت برگزار شد بیان کرده بود:” قانون دست و پای مبارزه با موادمخدر را بسته است”.نقل این صحبت از یک مدیر دولتی اگر بعید نباشد شنیدنی است.
ابتلای روز افزون اقشار مختلف و پایین آمدن سن اعتیاد و اولین مصرف مواد مخدر به شدت نگران کننده است. مبارزه با این آسیب اجتماعی آنقدر بیهوده شده است که آب در هاون کوبیدن برایش نمی تواند ضرب المثل مناسبی باشد، وضعیت از این هم بدتر است.
این بلای خانمانسوز آنچنان گستردگی و نفوذی پیدا کرده است که فکر نمیکنم کسی باشد که در شعاع خانواده و یا نهایتا بستگان درجه ۲ خود مبتلایی نداشته باشد.
برخوردهای خفیف در مبارزه با مواد مخدر آنرا ریشه کن نکرده هیچ ،بلکه مانند قلمه زدن موجب توسعه و ریشه دوانی آن نیز شده است.
در حالی که مشغول نگارش این یادداشت در وسیله نقلیه عمومی روستایی-مینی بوس- بودم، به گپهای دو پیرمرد روستایی گوش میدادم. گفتگویشان، دیالوگ آشنای این روزهای همه مردم بود پسرت چه معتاد نیست؟!
چقدر درد آور است که اعتیاد به این گستردگی در روستا ها نیز نفوذ کرده است. نمی گویم که قبلا نبود ولی انگشت شمار بود، اما در دو دهه اخیر فرد سالم و جوانی که اعتیاد نداشته باشد یک استثنا است!
مبارزه با مواد مخدر به یک مبارزه فرسایشی تبدیل شده است. عده ای با سودهای سرسام آور آنچنان به مبارزه با این حوزه رسوخ کرده اند که حتی کسانی که شرافتمندانه کمر همت برای مبارزه بسته اند را نا امید می کنند.آنها پس از مدتی کوتاه اگر آلوده به رشوه و پول های کثیف نشوند و به شهادت نرسند چون این کار را بیهوده می دانند خود را کنار می کشند.
در مصاحبه ای که مدیرکل دفتر حقوقی و امور مجلس ستاد مبارزه با مواد مخدر کشورمرداد ماه پارسال -۱۳۹۸- انجام داده بود گردش مالی مواد مخدر در کشور را در حالی ۱۶۷ هزار میلیارد تومان اعلام کرده بود که بودجه کشور ۴۰۸ هزار میلیارد تومان اعلام میشود.
با وجود این وضعیت چه امیدی به مبارزه سیستمی با مواد مخدر دارید؟
مراکز ترک اعتیاد نیز به دکانی برای کاسبی تبدیل شده است و امیدی به بهبود معتادین در این مراکز نیز نیست.تعداد انگشت شماری که اراده ترک داشته اند را نمی شود به حساب عملکرد مثبت این مراکز گذاشت.
تنها راه باقی مانده :کار فرهنگی گسترده، آموزش، آموزش و آموزش است؛ که متاسفانه کمی از آن غافل شدهایم . تنها روشهای آموزشی سنتی، بروشور ، سیدی و… نمی تواند جوابگوی نسل امروز باشد. طرحی نو دراندازید.